ما زنان مدیر کارآفرین

ساخت وبلاگ
ما زنان مدیر کارآفرین...
ما را در سایت ما زنان مدیر کارآفرین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ma-karafarinana بازدید : 72 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 18:53

*یادش بخیر...**نشر:* گاهنامه مدیر■الان چند روز است از سر صلات صبح تو رادیو، تا اخبار پس از شامگاهی تو تلویزیون، اعلام میکنه: زنهار! آگاه باشید و هوشیار که هوا این هفته *سرد* خواهد شد! حالا چی؛ چند درجه، فقط چند درجه ناقابل هوا قراره سرد بشه.□مطمئنم که کل سیستم هواشناسی رو، این جدیدی ها اداره می کنند که اینقدر هول برشون داشته وگرنه قدیمی ترها یادشونه زمستون های سرد و بخاری های نفتی پِت پِتی رو! برفهای سفید و چکمه های رنگی کفش ملی رو. ●از *اول مهر* هوا رو به خنکی میرفت، آبان دیگه سرد بود. مدرسه ها بخشنامه داشتند؛ از وسط آذر بخاری روشن میکردند، قبلش باید دیگ دیگ می لرزیدی تو کلاس. از همون اول پاییز لباس کاموایی ها از تو بقچه در میومد. مگه میشد با یه تا پیرهن بگردی تو خونه؟ دو لا، سه لا لباس میپوشیدی یه بافتنی مامان دوز هم روش، جوراب از پامون کنده نمیشد. ○ *اوایل آبان* بخاری های نفتی و علاالدین های سبز و کرمی رنگ از تو انباری ها در میومد. تویست هم بود که ژاپنی بود و با کلاس. تازه بو هم نمیداد. بخاری نفتی ها اکثرا یا ارج بودند یا آزمایش، همشون هم سبز و سیاه. ملت یا بشکه دویست و بیست لیتری نفتی تو حیاط داشتند یا اگه باکلاس بودند، یه تانکر بزرگ ته حیاطشون! ■ *نفت* آوردن نوبتی بود، پسر و دختر هم نداشت. اگه زرنگ بودی و یادت بود تا قبل از غروب بری و سهمت رو بیاری که هیچ، وگرنه تاریک و ظلمات باید میرفتی ته حیاط پیت نفت به دست، عینهو کوزت. □ *برف* که اکثراً بود رو زمین، شده دو سانت. برف هم اگه نبود، یخ زده بود زمین، باید تاتی تاتی میرفتی تا دم تانکر، گاهی مجبور بودی از تو بشکه های دویست و بیست لیتری نفت رو منتقل کنی به بشکه های کوچولو. اون موقع یه وسیله کارآمدی بود با یه لوله کرم رنگ با ما زنان مدیر کارآفرین...
ما را در سایت ما زنان مدیر کارآفرین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ma-karafarinana بازدید : 73 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 18:53